English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (512 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in the short term <adv.> U برای دوره کوتاه مدت
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
short round U فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
politic U مصلحت دان مصلحت امیز مقتضی
course of dealing U دوره خرید و فروش
short period U دوره کوتاه
short term U دوره کوتاه
costermonger U سبزی فروش دوره گرد
coster U میوه فروش دوره گرد
badgered U دوره گرد خرده فروش
badger U دوره گرد خرده فروش
badgering U دوره گرد خرده فروش
badgers U دوره گرد خرده فروش
door to door selling U فروش کالا بصورت دوره گردی
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
solstitial U دارای دوره تحول کوتاه
pulsed U دوره کوتاه سطح ولتاژ
pulse U دوره کوتاه سطح ولتاژ
pulse U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
pulsed U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
hits U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
psalmodic U مانندمزامیری که برای خواندن ترتیب دهند
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
I am here for a language course U من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
i am afriad U برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
annunciator U ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
introduces U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
sales U برای فروش حراجی
on offer U اماده برای فروش
for a language course U برای یک دوره زبان
ready U مناسب برای استفاده از یا فروش .
productions U ساخت مواد برای فروش
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
production U ساخت مواد برای فروش
spot price U قیمت برای فروش فوری
readying U مناسب برای استفاده از یا فروش .
readies U مناسب برای استفاده از یا فروش .
readied U مناسب برای استفاده از یا فروش .
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
cash crop U محصولی که برای فروش فرآوری میشود
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
product U محصول تولید شده برای فروش
sales talk U مذاکره وبازار گرمی برای فروش
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
lot U جنس عرضه شده برای فروش
products U محصول تولید شده برای فروش
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
bracket U چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
colour U شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colours U شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
to enrol [oneself] for a course U خود را برای دوره ای نام نویسی کردن
change of pace U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
lanyards U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
lanyard U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
change up U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
packs U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pack U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
machined U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machines U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
fastest U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fast U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
short ski U اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
fasted U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasts U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
short iron U چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
cooling-off period U دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
cooling off period U دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
balestra U پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
main U مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
sergeanty U انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
flu flu U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
floo floo U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
pre fetch U دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا
carring over U تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
dead U دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
warm standby U وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
epos U سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
pos U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
advisability U مصلحت
interests U مصلحت
advice U مصلحت
expediency U مصلحت
interest U مصلحت
expedient U مصلحت
expedients U مصلحت
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
expediential U مصلحت امیز
rede U وقوع مصلحت
pragmatist U مصلحت گرای
interest U سود مصلحت
expedient U مصلحت امیز
interests U سود مصلحت
To regard as advisable . To deem prudent . U مصلحت دیدن
advised U مصلحت امیز
pragmatism U مصلحت گرایی
expedients U مصلحت امیز
impolitic U مخالف مصلحت
vital interest U مصلحت حیاتی
inadvisability U خلاف مصلحت
policy U مصلحت اندیشی
impolicy U خلاف مصلحت
As deemed advisable . As expedient . U هرطور که مصلحت با شد
politicly U ازروی مصلحت
policies U مصلحت اندیشی
trick ski U اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
politic U مصلحت امیز کاردانی
expediently U از روی مصلحت یا اقتضا
white lie دروغ مصلحت آمیز
A white lie . U دروغ مصلحت آمیز
white lie <idiom> U دروغ مصلحت آمیز
it is inadvisable to say that U گفتن ان مصلحت نیست
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
point of sale U سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
inexpediently U از روی فلاف مصلحت بطور غیرمقتضی
honesty is the best policy U عین مصلحت در راستی ودرستی است
impoliticly U از روی خلاف مصلحت بطور غیرمقتضی
spats U زنگار کوتاه برای کفش زنگار
Do you think it advisable to wait here U آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
stop and go U پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
pre U دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
pre- U دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
furrier U خز فروش پوست فروش
furriers U خز فروش پوست فروش
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
unilateralism U اعتقادبهاینکهیککشورخودبایدازسلاحهایهستهایعاریشودنهاینکهمنتظرشودسایرکشورهااینکارراانجام دهند
i advised him to go there U به صلاح او دانستم که برود مصلحت دیدم که برود
action U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
actions U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com